بر پایه نگاه ملی
مرضیه ریاحی
مستند سبز، سپید، سرخ روایتگر تاریخچه پرفراز و نشیب پرچم ایران در طول تاریخ است.
سیدمحمدرضا هاشمیان کارگردان این مستند میگوید تمام تلاشش را کرده که فیلم نگاه ملی داشته باشد و تنها نقطه صغل اثر، پرچم باشد.
سبز، سپید، سرخ که پیش از این تندیس فیروزهای بهترین مستند سیاسی چهارمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» را به دست آورده، به زودی در سینما سپیده اکران عمومی میشود.
پرچم در نگاه اول ممکن است خیلی ساده به نظر برسد. چه شد که به عنوان سوژه مستند انتخابش کردید؟
راستش به موضوعات تاریخی علاقه زیادی دارم. حدود دو سال پیش بازدیدی از موزه ایران باستان داشتم.آنجا به پرچمی باستانی برخوردم که نقش و نگارهای غریبی روی آن وجود داشت. تحقیقات نشان میداد که آن پرچم تقریبا قدیمیترین پرچم جهان است. پرچمی که متعلق به قومی ایرانی بود و از آن به عنوان نماد استفاده میشد. از همانجا این موضوع برایم جذاب شد.
فیلمتان تحقیق خوبی دارید. چقدر برای تحقیق وقت گذاشتید و از چه منابعی استفاده کردید؟
واقعیت این است که مهمترین بخش این مستند مربوط به تحقیقش بود.ابتدا نگاهم به موضوع پرچم فقط گرافیکی بود اما پس از اینکه کار را جلو بردم متوجه شدم که پرچم به عنوان مهمترین نماد ملی تقریبا در همه جا حضور دارد.
در اسطورهها، جنگها، مینیاتورها، آثار باستانی، روابط خارجی حکومتها، تمبرها، شعرها، نقاشیها و... تقریبا مجبور شدم مدت زیادی را در موزهها، کتابخانهها و مراکز اسناد برای به دست آوردن اطلاعات صرف کنم.
چقدر به فیلمنامه در فیلم مستند اعتقاد دارید؟ آیا با فیلمنامه مشخصی این کار را پیش بردید؟
باید بپذیریم که ساختار مستند بر فیلمنامه استوار است.گاه دیده میشود که برخی تحقیق و پژوهش مستند را همان فیلمنامه اثر تلقی میکنند که این برداشت درستی نیست و به روایت مستند ضربه میزند و از جذابیت آن کم میکند.
فیلمنامه مستند بر پایه تحقیق و پژوهش بنا میشود و بدین صورت میتوان اطلاعات را به شکل درست و جذاب منتقل کرد. من تا قبل از ساخت این مستند به نگارش فیلمنامه تمرکز داشتم. در این کار هم پس از جمعآوری اطلاعات لازم فیلمنامه نوشتم.
شما در فیلمتان از فیلمها و عکسهای آرشیوی خوبی استفاده کردید. معمولا پیدا کردن این منابع کار راحتی نیست. چطور این فیلمها و عکسها را پیدا کردید؟
تقریبا طاقت فرساترین بخش کار پیدا کردن این منابع بود و حساسیت موضوع هم سختی آن را دوچندان میکرد. بخش اعظمی از این اسناد در اختیار مراکز دولتی بود. ارتباط برقرار کردن با این مراکز منوط به پشت سر گذاشتن مراحل نامهنگاری و بروکراسیهای اداری است که تا حد زیادی وقت و انرژی ما را گرفت. در این مورد باید از دستیارم مریم قبادی تشکر کنم که برای این کار زحمت زیادی متحمل شد.
در مستندهایی از جنس مستند شما به دلیل استفاده از منابع آرشیوی متعدد تدوین کار سختی است. شاید به همین دلیل هم معمولا از نریشن استفاده میشود. برای تدوین فیلم چقدر زمان گذاشتید و نقش تدوین در شکلگیری خط داستانی فیلمتان چقدر بود؟
خط داستانی را از ابتدا فیلمنامه مشخص کرده بود. اما به هرحال سختی کار در چیدمان اطلاعات تصویری پراکنده و همگون ساختن آنها بود. با این حال تدوین کار حدود دو ماه و نیم طول کشید و سعید کیانپور با تسلط خوبی که روی تدوین و نرم افزارهای آن داشت توانست ماهیت یکپارچهای را برای فیلم رقم بزند. در ضمن صدای مجید برزگر هم به در آمدن افت و خیزهایی که مد نظر بود کمک شایانی کرد.
در فیلمتان با افراد مختلفی مصاحبه کردید. مبنای انتخاب این افراد چه بود و فکر میکنید چقدر این مصاحبهها به پیشبرد خط داستانی فیلمتان کمک کرده است؟
مبنای انتخاب افراد تخصصی بود و تلاش کردم که اطلاعات و تحلیلشان در راستای نگاه ملی فیلم قرار گیرد و از برخوردهای احساسی به دور باشد.
راستش انرژی زیادی از من، صرف تعادل و بیطرفی فیلم شد. میخواستم فیلم نگاه ملی داشته باشد و تنها نقطه صغل اثر، پرچم باشد. همین جهتگیری در نهایت کمک کرد تا فیلم راحت حرفهایش را بزند و در ارائه هم با کمترین سانسور روبرو شود.
فیلم شما پایانبندی ساده و خوبی دارد. آن نمای درشت از پرچم و آبیاری چمنها به همراه سرود ای ایران حس خوبی به تماشاگر القا میکند. این چیزی بود که هنگام تدوین پیش آمد یا از ابتدا به پایانبندی فکر کرده بودید؟
از ابتدا میدانستم که پایانبندی فیلم به نوعی نگاه فیلم را مشخص میکند و مبنای قضاوت درباره سازنده آن میشود. اشتباه در نتیجه گیری میتوانست ضربات سختی به فیلم وارد کند و یا باعث جرح و تعدیل بخش زیادی از آن شود. انتخاب این پایان بندی بر اساس همه این ملاحظات و بر پایه همان نگاه ملی شکل گرفت و باید بگویم آگاهانه به سمت آن رفتم.
قرار است فیلمتان به زودی در سینما سپیده اکران شود. به طور کل اکران عمومی فیلمهای مستند را چگونه ارزیابی میکنید؟ و به نظر خودتان «سبز، سفید، سرخ» در اکران عمومی چقدر میتواند نظر مخاطب عام را جلب کند؟
اکران فیلم مستند اتفاق مبارکی است. البته این را هم باید اضافه کنم جایگاه واقعی مستند تلویزیون است. تقریبا تمام شبکههای معتبر جهانی بخش زیادی از مخاطبان خود را از طریق پخش مستند جذب میکنند. حال در این شرایط که امکان نمایش مستندی مانند سبز، سپید، سرخ در تلویزیون وجود ندارد باید از اکران این اثر در سینما خوشحال بود.
فیلم تا به حال سه بار اکران عمومی داشته؛ یکبار در جشنواره سینما حقیقت، بار دوم مرور بر آثار جشنواره و آخری هم در سینما آزادی و هر سه بار توانسته مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. به قول یکی از دوستان لازم است هر ایرانی یکبار این فیلم را ببیند. در کل امیدوارم فیلم در اکران عمومی هم موفق باشد.
یک دیدگاه بگذارید