غوغای درون
مرضیه ریاحی
امیر توده روستا ساخت چندین فیلم کوتاه را در کارنامه دارد. سلام آقای ایول، تلالو و... هر کدام در زمان خودشان تجربههای متفاوتی در سینمای کوتاه بودند. رادیولوژی یک پرتره تازهترین فیلم کوتاه توده روستا تجربه متفاوت دیگری است در این حوزه. استفاده از صحنههای متعدد تصادف و بدلکاری، اتفاق کمتر تجربه شدهای در سینمای کوتاه است که توده روستا با همکاری مرحوم پیمان ابدی به خوبی از عهده آن برآمده است.
خیلی کم پیش میآید که در فیلمهای کوتاه از صحنههای اکشن استفاده شود. فیلمسازان این عرصه بیشتر به دنبال بیان مفاهیم ساده هستند. چه شد که چنین ساختاری را برای فیلم کوتاه انتخاب کردید؟
غالبا در ساخت فیلم کوتاه سعی میکنم زیاد خودم را درگیر بیان مفاهیم ساده نکنم. هر چیزی که فکر کنم به محتوای کارم کمک میکند از آن استفاده میکنم از جمله اکشن.
چقدر فیلمتان را یک فیلم اکشن میدانید؟
اصلا این فیلم را اکشن نمیدانم. ما شخصیتی داریم که یک ابتدا و انتهایی دارد. در اصل، مانعی که روبرویش قرار میگیرد یک کاراکتر نیست. یک بحران اجتماعی نیست. یک مساله روزمره نیست. ما یک برداشت سمبلیک از یک جامعه شهری داریم و این نمیتواند اکشن باشد. این فیلم به نظرم بیشتر به سمت و سوی سینمای سمبلیک میرود.
در این فیلم با مرحوم پیمان ابدی کار کردهاید. روش کارتان برای طراحی صحنههای تصادف چطور بود؟ آیا تمام میزانسنها در فیلمنامه بود یا با همفکری ابدی بعد طراحی شد؟
من برای تمام این صحنهها استوریبورد و دکوپاژ داشتم. قبل از پیمان ابدی با دوستانی در خصوص اجرای این صحنهها جلسات متعددی گذاشتم. اما پس از چند جلسه به نتیجهای برای همکاری نرسیدیم. در نهایت تصمیم گرفتم بروم سراغ پیمان ابدی که احتمال میدادم دستمزد بالایی برای این کار بخواهد. وقتی با او تماس گرفتم دعوتم را پذیرفت و در یک جلسه تقریبا 20 دقیقهای استوریبردهای من را دید و به نتیجه رسیدیم. حتی در مورد مساله مالی هم به توافق رسیدیم و فهمیدم فرضیهای که از این آدم در ذهن من ساختهاند غلط بوده است.
طبق استوریبورد و دکوپاژی که داشتم کاملا میدانستم که چه میخواهم و پیمان ابدی قرار بود فقط آنها را اجرا کند. اما باتوجه به اینکه بخشی از لوکیشنهای ما تغییر کرد یکسری اتفاقات دیگری افتاد که با پیشبینی اولیه من فرق میکرد. در آن شرایط پیشنهادات پیمان ابدی خیلی کارساز بود. در مورد یکی دو تا از تصادفها فرضیهام یک جاهایی لنگ میزد و راهکارهای ابدی خیلی موثر بود. در نهایت میتوانم بگویم چیزهایی که در ذهنم داشتم اگر قرار بود با هر کس دیگری جز ابدی اجرا شود به چیز دیگری تبدیل میشد.
لحظه شکستن استخوانها با تلفیق تصاویر رادیولوژی ایده جالبی بود. چه شد که به اجرای چنین ایدهای فکر کردید؟
این در واقع یک جور استفاده مفهومی از رادیولوژی بود که جنبه بصری زیبای خودش را هم داشت. رادیولوژی آن آدم نشان میدهد که چقدر شکننده است و در درونش غوغایی است. اما جنبه ظاهری ماجرا بیشتر به خاطر تاثیرگذاری تصادفها بود.
کار کردن در لوکیشن خارجی چه مشکلاتی برای شما ایجاد میکرد؟
بزرگترین مشکل این بود که روزهای زمستانی کوتاه است و ما زمان کمی برای انجام کار داشتیم. وقتی در یک فیلم سینمایی که 60 روز تصویربرداری است پنج روز لوکیشن خارجی میگیرید قابل تحمل است. اما وقتی همه لوکیشنهای یک فیلم کوتاه 15 دقیقه خارجی است؛ فشار کار را بالا میبرد. خصوصا که مفهومی به نام سرپناه وجود ندارد که به شما اجازه راحت فکر کردن را بدهد.
فیلم شما به نظرم خیلی بازیگر محور است و بازی کوروش تهامی خیلی به چشم میآید. احساس میکنم تهامی خیلی خوب فیلمنامه شما را حس کرده بود. روش کارتان با او چطور بود؟
کوروش تهامی فیلمنامه را دوست داشت. بیشترین کاری که کردیم این بود که درباره اتفاقات عرضی فیلمنامه صحبت کنیم. ما در مورد مسائل کنار فیلمنامه حرف میزدیم. درباره مسیرهایی که فیلمنامه طی کرده بود. او بکگراند نقش را گرفته بود و یک چیزهایی از خودش به آن اضافه کرد. ضمن اینکه به نظرم بازیگرهایی که در فیلم کوتاه بازی میکنند خیلی بیشتر از فیلم بلند و تلویزیون فرصت متفاوت بودن دارند.
یک دیدگاه بگذارید