حبیب باوی ساجد کارگردان مستند «قلمرنج» مقیم اهواز است. او این فیلم را درباره احمد محمود نویسنده فقید خوزستانی ساخته و در آن با شخصیت های مشهوری درباره محمود به گفت و گو نشسته است. این فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران که اخیرا برگزار شد، به نمایش درآمد.
چگونه به ساخت فیلم مستندی درباره احمد محمود علاقه مند شدید؟
من به ساخت فیلم درباره نویسنده برجسته ادبیات معاصر فارسی زنده یاد احمد محمود علاقه مند نشدم. بلکه «حس» ساختن فیلم درباره ایشان در ضمیر من بود. این حس از روزی که نخستین بار اثری از او خواندم در من شکل گرفت. اما چه شد که این حس در من پدید آمد؟ من با احمد محمود پنجاه سال اختلاف سنی دارم، پس چگونه با دنیای او کنار آمدم؟ آیا زادگاه مشترک ما (خوزستان) می توانست دلیلی باشد برای پدید آمدن این حس؟ بی شک نه ! بلکه دنیای آدمهای آثار احمد محمود مرا درگیر خودش کرد.
چرا مدام در فیلم بر خوزستانی بودن محمود تأکید می شود؟ در حالی که به هرحال احمد محمود یک نویسنده بزرگ ایرانی است.
من فراتر از مرزبندی شما به احمد محمود نگاه خواهم کرد و خواهم گفت: احمد محمود متعلق به جهان است، چون اندیشه ای انسانی داشت و انسان مرز نمی شناسد. دنیای آدمهای آثار محمود ویژگیهای بارز انسان جهانشمول است .این چیزی را که عرض کردم البته به اندیشه احمد محمود ارتباط دارد. اما جدا از این نظر، هر هنرمندی متعلق به جغرافیایی است که در آن دیده بر جهان گشوده است، در آن زیست کرده است، در آن عاشق شده است، در آن زخم خورده است، اما دستی را به مهر فشرده است. بعد هم اینکه یادمان باشد فیلم مستند درباره یک نویسنده سترگ ادبیات معاصر فارسی ساخته ام که باید زندگی آن نویسنده را به مخاطب _ مخاطبی که محمود را نشناسد بگوید که نویسنده کجایی است، چند کتاب نوشته است، چند فرزند دارد، کم و کاستی آثار او کجاست و …. من این فیلم را اول از هر چیز یک زندگینامه مصور می دانم.
با توجه به اینکه شما مقیم خوزستان هستید، مصاحبه شوندگان مشهور را چگونه متقاعد کردید مقابل دوربین حاضر شوند ؟
راستش را بخواهید در مرحله اول که به دوستان پیشنهاد ساخت این فیلم را با حضور چهره های شاخص سینما و ادبیات دادم باور نمی کردند و گفتند این کار سختی است و آن بزرگان وقت ندارند که جلوی دوربین تو بنشینند. اما اول با امید به خدا و دوم با اعتماد به نفس دوست داشتم که این کار را بکنم. جالب است بدانید که ما کار تولید و پیش تولید را همزمان انجام دادیم. یعنی اینکه ما از اهواز با این چهره ها هماهنگی نکردیم. بلکه در تهران با آنها هماهنگی کردیم که غالباً به دلیل احترامی که به احمد محمود داشتند بی چون و چرا پذیرفتند. مثلاً بهزاد فراهانی در حال اجرای نمایش «مریم مرداویج» بود، اما با بزرگواری و ذهنی شفاف از احمد محمود جلوی دوربین ما نشست. همچنین محمود دولت آبادی، زنده یاد منوچهر آتشی، مسعود کیمیایی، جواد طوسی، محمد محمد علی، محمد ایوبی، محمد علی سجادی، یوسف عزیزی بنی طرف، مینو فرشچی، محمد بهارلو، مسعود مینابی، زنده یاد احمد آقایی، دکتر ابراهیم یونسی، نجف دریابندری و سید عدنان غریفی و داریوش مهرجویی که دو سال صبر کردم تا با او گفت وگو کنم چرا که بخشی از فیلم باید با او اجرا می شد.
اما اینکه می گویید چگونه از خوزستان موفق شدم با این عزیزان هماهنگی کنم، عرض کنم که اتفاقاً یکی از ویژگیهایی که مرا در پیدا کردن آنها کمک کرد، خوزستانی و ساکن خوزستان بودنم است. برای اینکه تهران خصوصیت خاص خودش را دارد، اما اینجا می توانید براحتی (از لحاظ فکر البته) کار خود را پیش ببرید.
قبلاً هم درباره احمد محمود فیلم ساخته شده است. آیا شما این فیلم را دیده اید؟
من این فیلمی را که شما می گویید ساخته بهمن مقصودلو که ساکن آمریکا است و البته از جوانی با احمد محمود همنشین بوده ندیده ام. اما یادمان باشد که من فیلم خودم را سال ۸۰ آغاز کردم. این در حالی است که آقای مقصودلو چند ماه قبل از مرگ محمود فیلم خودش را ساخت. بعد هم دلیلی نمی بینم اگر کسی درباره موضوعی فیلم بسازد من نسازم .
مراحل تولید و تحقیق چقدر طول کشید؟
من تمامی آنچه را که می بایست به عنوان یک فیلمساز نه تنها از احمدمحمود، بلکه از خوزستان و هر آنچه که در این پروسه های ملتهب تاریخی بر مردم این سرزمین گذشته است را بدانم در آثار احمد محمود خوانده بودم .پس می شود گفت زمان و مرحله تحقیقات من از روزی شروع شد که خواندن آثار احمد محمود را با رمان «همسایه ها» آغاز کردم و تا آخرین رمان ایشان «درخت انجیر معابد» ادامه دادم. تولید هم به دلیل اینکه تهیه کننده همراه من نبود چهار سال طول کشید.
یک دیدگاه بگذارید