نگران نیروهای تازه سینمای مستند باشیم
مریم مهتدی
رضا درستکار سالهاست در حوزه مطبوعات و نقد فیلم فعال است و علاوه بر این مدتی است مستندسازی هم میکند. مستند فریدون گُله کجاست؟ درباره زندگی و آثار فریدون گُله فیلمساز فقید ایرانی از جمله آثار اوست. وی به دلیل علاقه به این حیطه برنامه نمایش فیلم «خانه فیلم نور» در موزه امام علی (ع) را با تمرکز بر نمایش آثار مستند براه انداخت که به گفته خودش با استعفای مدیران سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران منحل شد. همچنین کتاب «روایتهای مستند» شامل مجموعه مقالههایی درباره سینمای مستند ایران و جهان به مناسبت برگزاری نخستین جشنواره شهید آوینی زیر نظر درستکار منتشر شده است.
با رضا درستکار در خصوص فعالیتهایش در حوزه مستند و برگزاری نخستین جشنواره بینالمللی سینمای مستند ایران «سینما حقیقت» گفتوگو کردیم.
در کارنامه شما علاوه بر فعالیت مداوم در حوزه مطبوعات و نقد، تجربه ساخت چند فیلم مستند مثل «فریدون گُله کجاست؟» هم دیده میشود. چه شد که تصمیم گرفتید فیلمسازی مستند را هم تجربه کنید؟
من معتقدم که آدمها با برنامه و نقشه این کار را نمیکنند. معمولا منتقدها درجهان یا مستندساز میشوند یا تهیهکننده. چون در این دو حوزه موفقتر هستند و عموما به این دو رشته گرایش دارند. من هم به علت نداشتن متریال کافی برای تهیهکننده شدن، مستند ساختم. در ایران آدمها در حوزه تئوریک سینما خیلی زود به قله میرسند. من بعد از ۱۷-۱۸ سال کار مطبوعاتی به یک وضعی رسیدهام که دیگر کار ارضایم نمیکند. راهها در سینمای داستانی هم که به طرز عجیبی بسته شده و من هم برای پیدا کردن راه مفری از این معضل به این سمت رفتم.
آیا بهتازگی هم فیلمی ساختهاید؟ یا تصمیم دارید که بسازید؟
یک فیلم از زندگی یک جانباز ساختهام با عنوان حاجی گولیت که مستند تجربیاست و شخصیت واقعی دارد. این فیلم را با تعریفهای خودم ساختم و براساس قوهی خلاق ذهنم و معتقدم که مستند آنچیزی است که جلوی دوربین اتفاق میافتد. درحال حاضر هم پژوهشی درباره فیلم جدیدی انجام میدهم که فعلا اسماش دعوتی است و هردو اینها مستند پرتره هستند به قصد رسیدن به یک شناخت از جامعه.
جانبازی را که شخصیت فیلم حاجی گولیت است، چطور پیدا کردید؟ و اصلا چه چیزی باعث شد که «حاجی گولیت» ساخته شود؟
در سالهای دور، زمان جنگ دوستی داشتم که با هم در تیم فوتبال بودیم و فوتبالیست واقعا خوبی بود. آن زمان او به جبهه رفت و وقتی برگشت درعملیات فتحالمبین مجروح شد و پای راستش را از زانو قطع کردند. حاجی ولی پور احمدی را هر روز میدیدم و برایم جالب بود که میدیدم او فعال و اکتیو است و با جبرهایی که در پیرامونش بود مقاومت و فضاهای تازه برای خودش ایجاد میکند. او الان مربی تیمهای فوتبال نونهالان و قاری ممتاز قرآن است و شخصیت شناختهشدهای دارد. سنتور میزند، خطاطی میکند و... او میتواند الگوی خوبی برای نسل جدید باشد که بیحال هستند. او به شخصیت گولیت، فوتبالیست هلندی، علاقه زیادی داشت و اینقدر از این علاقه و از شخصیت گولیت در محل میگفت که معروف شد به حاجی ولی رودگولیت. این فیلم با یک ساختار تجربی متفاوت ساخته شده به این دلیل که قبلا هم به زندگی جانبازها در فیلمهای مستند زیاد پرداخت شده اما در همه آنها از جانبازان چهرهای عبوس نمایش میدهند و این فیلم برعکس یکنفر شاد، سرحال و اکتیو را نشان میدهد.
آیا با این مستند در جشنواره «سینما حقیقت» شرکت کردهاید؟
تهیهکننده حاجی گولیت جواد نوروز بیگی است و او قراردادی با مرکز گسترش سینمای تجربی دارد که احتمالا به واسطه آن قرارداد فیلم من هم در جشنواره سینما حقیقت شرکت میکند.
نخستین جشنواره سینمای مستند ایران «سینما حقیقت» مهرماه امسال برگزار میشود. برگزاری این جشنواره را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من سینمای مستند و فیلم کوتاه ایران همینطوری در حقاش ظلم میشود. چون فیلمهای مستندسازان که از نظر مادی برگردان ندارد و از نظر معنوی هم امکان دیده شدن و ادامه مسیر خیلی کم پیش میآید و هر چقدر که جشنوارهها بیشتر برگزار شوند خیلی خوب است، چون یکی از وظایف جشنواره معرفی نیروهای تازه و با استعداد است. در این بین ما اهالی مطبوعات هم باید به برگزاری این جشنوارهها کمک کنیم.
به عنوان منتقدی که سابقه مستندسازی هم دارد، چه پیشنهادی برای بهتر برگزار شدن جشنواره «سینما حقیقت» دارید؟
پاسخ این سوال را باید با یک نکته بدهم. در طول یکسال گذشته که مسئول خانهی فیلم نور بودم متوجه شدم. سینمای مستند در یک تنگنظری وسیع قرار گرفته و یکعده خودشان را متولی این سینما میدانند. سینمای مستند جهان به گفتهی رسانهها و جشنوارهها و ... تغییر کرده. سینمای مستند میتواند در هر کشوری تحولاتی ایجاد بکند.
مسئولان و برگزار کنندگان باید بدانند که مستند از آن تعریفهای کلاسیک و دمده و منقرض در آمده و آن تعریفها مال ۵۰ سال پیش بود. متولیان سینما حقیقت باید نگران نیروهای تازه و سینمای مستند جدید باشند چون باید از طریق این جشنواره راه باز شود. باید نگاههای قطعی و فرموله شده آنقدر پررنگ نشود که نیروهای جدید از بین بروند. اینها باید خیلی مراقب این موضوع باشند. باید کاری بکنند که بچههای جدید کارهای تازهتری بکنند و روزنههای تازهای برایشان باز شود. سینمای مستند در جهان عوض شده، چرا در ایران نشود؟ چرا کارگردان مشهور و قدرتمندی مثل الیور استون میخواهد درباره دکتر احمدینژاد فیلم بسازد اما مستندسازان ایرانی که رئیس جمهور بغل گوششان است به این فکر نیفتادهاند؟ چرا این ضرورتها را فیلمسازان ما احساس نمیکنند؟ پاسخ به این سوالها شاید خیلی از مسائل را حل بکند.
درباره «خانه فیلم نور» در موزه امام علی (ع) گفتید. چه شد که تصمیم گرفتید جلسات نمایش فیلم برگزار کنید؟
نمایش فیلم در این کانون با تمرکز بر سینمای مستند بود. موزه از ماه رمضان سال گذشته با طرح من موافقت کرد و از آن موقع تا دو سه هفته پیش جلسات ما ادامه داشت، اما با استعفای مدیران سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران منحل شد. ۳۶ جلسه نمایش و نقد و بررسی فیلم داشتیم و فکر میکنم حتی یکی از علتهایی که باعث تشکیل جشنواره سینما حقیقت شده همین نمایش فیلم در خانه فیلم نور بود.
استقبال از این جلسات چطور بود؟
روزهای اول با ۳۰-۴۰ نفر نمایش میدادیم، اما روزهای آخر سال سالن پر میشد و حتی بعضی روزها سالن مجاور را هم خالی میکردیم و در دو سالن نمایش میدادیم. مثلا موقع نمایش حاجی گولیت، فرش ایرانی یا تهران انار ندارد استقبال خیلی خوب بود و در دو سالن مجزا فیلم را پخش کردیم.
فیلمهایی را که نمایش داده میشد بر چه پایه و اساسی انتخاب میکردید؟
برای انتخاب فیلمها سه اصل داشتیم: فیلمها یا اندیشمندانه باشند، یا هنرمندانه و یا رویکرد معنوی داشته باشند. و بعد بر این اساس ده فیلم مستند تاریخی پخش کردیم. و در زمان جشنواره ادیان توحیدی من فیلمهایی پخش کردم مثل باراکا، فرانچسکو. بعد از جشنواره فجر چهار فیلم اول و موفق جشنواره را نشان دادیم و دو دوره هم امسال. در دوره اول ۱۰ فیلم بر مبنای هویت شناسی نشان دادیم و در دوره آخر که نیمهکاره ماند سینمای مستند اجتماعی را بررسی میکردیم.
کتاب «روایتهای مستند» که به مناسبت نخستین جشنواره شهید آوینی چاپ شد، زیر نظر شما درآمده است. علت این کار چه بود و چه روندی را طی کردید؟
به یک دلیل روشن جنبه تئوریک شخصیت آقای آوینی بود و ایشان منتقد و نویسنده بودند و نوشتههای زیادی داشتند. در زمان برگزاری جشنواره به من گفتند که کتابی در این حوزه در بیاور که مبانی تئوری سینمای مستند را تقویت بکنیم. بیشتر روی شاخصها و رویکردهای حال حاضر سینمای مستند در ایران و جهان متمرکز بودند. در این کتاب چند تا مقاله درباره خود آوینی نوشته شد به عنوان مستند ساز که ادای دین به شخصیت ایشان بود. در بقیهی یادداشتها سعی داشتیم به شاخههای مختلف سینمای مستند بپردازیم یا حتی به جامعهشناسی سینمای مستند و حضور زنان فیلمساز در این سینما.
انتخاب نویسندهها بر چه اساس صورت گرفت؟
نویسندهها با توجه به شناختی که خودم از آنها داشتم انتخاب شدند و مبنای کارمان این بود که نگاهی که به این موضوع میشود با آن نگاه کلاسیک و فرتوت به لحاظ ذهنی، فاصله داشته باشد. چون یکسری مستند سازان قدیمی هستند که رویکردهای تازه را به شدت محکوم میکنند که خوشبختانه در این کتاب ردپایی از این افراد نیست یا اگر هست، کمرنگ است.
یک دیدگاه بگذارید