گفت‌وگو با محمد احسانی کارگردان مستند «تبریز: تصاویر دنیای فراموش شده»

راوی سیال تاریخ

مرضیه ریاحی
مستند تبریز: تصاویر دنیای فراموش شده درباره پیرمرد عکاسی است که هزاران قطعه عکس از 100 سال گذشته شهر تبریز را در آتلیه خانوادگی‌اش نگه‌داری می‌کند.
این فیلم پیش از این جایزه بهترین فیلمنامه مستند جشنواره «موندنس» آمریکا را دریافت کرده است و در جشنواره‌های فیلم بانکوک و بوسان نیز حضور داشته است.
محمد احسانی کارگردان این مستند در حال حاضر یک مجموعه مستند چهار قسمتی درباره سربازان آمریکایی بازگشته از جنگ عراق و بازماندگان واقعه 11 سپتامبر را برای شبکه جهانی پرس‌تیوی و مستند بی‌نشان را راجع به زندگی و احوالات شهید مهدی باکری از سرداران دوران دفاع مقدس و مستند پیکر تراش شرقی را در حال تدوین دارد.

شما فیلم‌تان را «مستند درام» می‌دانید. تعریف شما از «مستند درام» چیست؟
به نظرم همان‌طور که درام بخشی از زندگی انسان است، بخشی از هر نوع فیلم یا به واقع بخشی از فیلمسازی هم هست. اگر سینما و فیلمسازی را برشی از جریان زندگی بدانیم، درام هم بخشی از زندگی است. اما به شکل اختصاصی در سینمای مستند چون فیلم من یک مستند بازسازی شده است و از عوامل سینمای داستانی در آن استفاده شده و نقش پر رنگی دارد از این جهت بخش درام تقویت شده و فیلم در واقع در فضایی بین داستانی و مستند در سیلان است به همین دلیل من این فیلم را یک «مستند درام» می‌دانم.
به نظرم فیلم شما به سمت و سوی مستند «تاریخ‌نگار» هم می‌رود. جریان فیلم در شهر تبریز می‌گذرد. اشاره به تاریخ و حکومت‌های گذشته این شهر و استفاده از تصاویر مجسمه‌‌‌، ساختمان‌، فیلم و عکس برای رجوع به تاریخ گذشته از قواعد مستند «تاریخ‌نگار» است. چقدر قبول دارید که فیلم‌تان به این گونه هم نزدیک است؟
البته فیلم به فضاهای تاریخی بسیار نزدیک است و راوی تاریخ 100 سال گذشته تبریز است. اما نه به این معنا که بخواهد تاریخ‌نگاری کند. در لحظاتی روی انقلاب مشروطه فوکوس می‌کند و به حوادث گذشته می‌پردازد اما من احساس نمی‌کنم تاریخ‌نگار باشد. بلکه تاریخ را هم در کنار درام و دیدگاه امروز نسبت به جهان و جامعه نشان می‌دهد. در واقع فیلم از عناصر درام و قصه‌پردازی و فضاسازی و تخیل یک فیلم داستانی بهره ‌می‌برد.
در یک نگاه کلی ما یک سینما داریم. بخش مستند و داستانی خیلی سخت از هم جدا می‌شوند. من اعتقاد دارم وقتی مستند می‌سازیم نباید با یک فضای خشک و بی‌روح مواجه باشیم. در فیلم من جنبه‌های درام و تخیل بیشتر است.
شما شهر تبریز را در یک قاب زیبا و مدرن به تماشاگر نشان می‌دهید. این تصاویر چقدر به حقیقت تبریز نزدیک است؟
خب این زیبایی که می‌گویید به دلیل نورپردازی‌هایی است که ما در این فیلم انجام دادیم و دقتی که روی زاویه‌ها و قاب‌بندی‌ها داشتیم. در این فیلم روی همه چیز به اندازه‌ی یک فیلم داستانی کار کردیم. اما خب قطعا با حقیقت تبریز کمی متفاوت است.
شخصیت اصلی فیلم یک عکاس ارمنی است که تاکید می‌کند به عنوان یک اقلیت مذهبی در تبریز زندگی می‌کند. تنهایی این آدم، واگویه‌های مداومش و انتظارش برای مرگ از او کاراکتر متفاوتی می‌سازد. به همین دلیل زبان ارمنی فیلم انگار یک جور صدای اعتراض این آدم است. چرا زبان فیلم ارمنی است؟
در درجه اول چون این شخصیت ارمنی است به خصوص اینکه با خودش حرف می‌زند و معمولا آدم‌ها به زبان مادری با خودشان حرف می‌زنند.
اما نکته مهم‌تر این است که چون این آدم چندان غرابتی بین ذهنیت خودش و واقعیت بیرون نمی‌بیند از مردم فاصله گرفته و این فاصله در زبان هم هست. در فیلم هم می‌بیند که بیشتر شب‌ها بیرون می‌رود. در خیابان خلوت راه می‌رود چون وقتی کسی نیست احساس راحتی می‌کند و دقیقا همین‌طور است که می‌گویید این زبان در واقع به نوعی صدای اعتراض این آدم است.
با این کاراکتر چطور آشنا شدید؟
تقریبا در تبریز همه این کاراکتر را می‌شناسند. خانواده او سال‌های سال است که در تبریز آتلیه عکاسی دارند. و مردم تبریز به خصوص ارامنه احترام خاصی برای ایشان قائل‌اند. او به نوعی راوی سیال و زنده تاریخ تبریز و اقلیت ارامنه به شمار می‌رود. بدون حضور خانواده او بخشی از تاریخ 100 سال گذشته تبریز ثبت نمی‌شد. ارامنه از پیشگامان هنر عکاسی در تبریز هستند. من وقتی با این کاراکتر آشنا شدم و به خانه‌اش رفتم، هزاران قطعه عکس دیدم که هر کدام مربوط به فرد و جریانی از تاریخ است. وقتی وارد اتاق این آدم می‌شوید انگار گذشته و تاریخ به شما نزدیک می‌شود.
فیلم شما جایزه بهترین فیلمنامه مستند جشنواره «موندنس» آمریکا را دریافت کرده است. فکر می‌کنید فیلمنامه در فیلم مستند تا چه حد اهمیت دارد؟
فیلمنامه یکی از مهم‌ترین عناصر فیلم به شمار می‌رود. ضعف و قدرت فیلم در فیلمنامه نهفته است. اما متاسفانه در ایران به فیلمنامه برای فیلم مستند کمتر توجه می‌شود. ما عمدتا عادت کرده‌ایم بر روی یک طرح یک صفحه‌ای به عنوان فیلمنامه فیلم مستند کار کنیم. و فکر می‌کنیم آن یک صفحه طرح کافی است و باید برویم سرصحنه با موضوع روبرو شویم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. شاید برای ساخت مستند ژورنالیستی بشود اینگونه عمل کرد اما در بسیاری از موارد این طور نیست. اتفاقا سینمای مستند به یک فیلمنامه کامل نیاز دارد. منتها تفاوت‌هایی میان فیلمنامه مستند و داستانی وجود دارد.
گفت‌وگو در فیلم داستانی از پیش تعیین شده است اما در فیلم مستند این‌طور نیست. شاید تنها تفاوت فیلمنامه در فیلم مستند و داستانی همین باشد اما در مابقی مسائل مانند مسئله مهم فضاسازی و تخیل تفاوتی وجود ندارد ما عمدتا فکر می‌کنیم سینمای مستند یعنی سینمایی واقعی به شکلی واقعی به همین دلیل خودمان را از خلاقیت دور می‌کنیم.
اما امروز در سینمای مستند جهان فیلمنامه اهمیت دارد. اگر بخواهید طرحی را برای ساخت به یک تهیه‌کننده خارجی بدهید از شما یک فیلمنامه کامل می‌خواهند با تمام جزئیات.
فیلم شما محصول مشترک ایران و آمریکا است. کار با تهیه‌کننده خارجی چطور انجام شد؟
فستیوال فیلم «آرپا» در آمریکا که توسط انجمن ارامنه لس آنجلس اداره می‌شود چون فیلم من راجع به ارامنه تبریز بود ۵0 درصد تهیه‌کنندگی فیلم را برعهده گرفتند. فستیوال فیلم «آرپا» با محور فیلم‌های مربوط به ارامنه برگزار می‌شود اما فیلم‌های با موضوع آزاد هم می‌پذیرد. من فیلمنامه‌ام را برای تایید به مسئولان جشنواره ارائه کردم و آنها هم پذیرفتند.
همان‌طور که می‌دانید نخستین جشنواره سینمای مستند ایران «سینما حقیقت» مهرماه امسال برگزار می‌شود. نظر شما راجع به برگزاری این جشنواره چیست؟
مطمئنا برگزاری جشنواره سینمای مستند ایران به شکل بین‌المللی باعث خوشحالی است. و حتما تاثیر مثبتی خواهد داشت چنانچه فیلم‌های خوب انتخاب شوند و به نمایش درآیند. جای خالی این جشنواره احساس می‌شد و برگزاری‌اش لازم بود.

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها