مهدی جعفری چند سالی هست که بهعنوان فیلمبردار در سینمای حرفهای فعالیت میکند و هنوز ما همه خوبیم را که مهمترین کار او در مقام فیلمبردار است، از یاد نبردهایم. اما کمی بالاتر نشان میدهد که او هنوز بهشدت دغدغه فیلم کوتاه و تجربههای نو این عرصه را دارد. این فیلم سیاه و سفید داستانی که فیلمنامه دقیق و پایان شوک آوری دارد، بعد از جشنواره فجر در بخش مسابقه فیلمهای کوتاه جشنواره معتبر برلین بهنمایش درمیآید.
نقطه قوت فیلم شما ایده و قصه خوب و فیلمنامه دقیقش است . در حالی که در ایران هنگام ساخت فیلم کوتاه معمولا به این مساله بی توجهی می شود...
اغراق نیست اگر که بگویم در زمینه ی ساخت فیلم کوتاه سابقه بیست ساله دارم (از 1364 با پیوستن به سینمای جوان). اما در طول این مدت و به جز ساخت چند فیلم سوپر هشت در ابتدای این سالها که برایم بیشتر جنبه آموزشی داشتند، فقط چهار فیلم کوتاه ساخته ام. گذشته از تنبلی ام که جای دفاع کردن ندارد و در کنار گرفتاریهای معاش، مهمترین دلیل کم کاری خود را حساسیت بیش از حد به فیلمنامه و ایده می دانم. البته هیچ وقت هم این حساسیت ها منجر به خلق یک شاهکار نشده است. سینما هنر پیچیده و سختی ست. هر وقت می خواهم دست به کار ساخت یک فیلم بشوم، دوست دارم با تمام حساسیت و جدیت کار کنم. اما همیشه همه چیز بر وفق مراد نبوده است. کمیت مهم نیست. به نظر من مهم این است که سینما را جدی بگیریم و به کاری که می کنیم اعتقاد داشته باشیم. در سالهای اخیر نه فقط در زمینه فیلم کوتاه، بلکه در حاشیه ساخت برخی از فیلمهای سینمایی ـ و بخصوص آنها که از نسل فیلمسازان فیلم کوتاه هستند ـ زیاد شنیده اید که نداشتن فیلمنامه یا بدون فیلمنامه سر صحنه رفتن به یک جور پز دادن تبدیل شده است. و حاصل کار ؟!
به هیچ وجه نمی توان روش کار فیلمسازی بدون داشتن فیلمنامه را هم انکار کرد، اما مرتبه و ظرفیت هنرمندی که دست به این کار می زند ملاک است. بی تردید شرط اول و آخر موفقیت در این روش، داشتن «نبوغ» سرشاری است که آن هم متاعیست بسیار کمیاب. در کار هنر ـ هر رشته ای ـ جرأت پذیرش یک مساله صدور شناسناه هنری شما را آسانتر می کند و با روان راحتتری به آفرینش می پردازید. آن هم ایناست که بپذیرید شما «نابغه» نیستید. اگر بخواهیم به گونه ای دیگر به سینمای بدون اتکاء به فیلمنامه بنگریم به نوع خاصی از فیلم های تجربی می رسیم که در آنها نوع نگاه تجربی، شرایط ساخت، امکانات و شخصیت خود فیلمساز تعیین کننده ساختار کلی کار است. حتی در بسیاری از این دست فیلم ها، داشتن فیلمنامه کامل امری مهم و لازم به شمار می رود. اگر به نظر شما در فیلم کمی بالاتر ما به فیلمنامه اندکی توجه نشان داده ایم ، کار ویژه ای انجام نداده ایم. اهمیت دادن به فیلمنامه یکی از ارکان اصلی فیلمسازیاست.
چه اصراری داشتید که فیلم سیاه و سفید باشد؟
وقتی به جواب مناسبی برای این سوال شما می اندیشیم ـ که قبلا هم با آن مواجه بوده ام ـ خود را در مقابل سوال دشواری می یابیم. چرا که باید دست به کار ترجمه یک احساس به کلام محاوره ای بشوم. ترجمانی که در فیلم برایم راحت تر رخ می دهد. با این حال به لحنی الکن می گویم که به دو دلیل فیلم سیاه و سفید است؛ اول اینکه مدتها بود دوست داشتم یک فیلم سیاه و سفید بسازم و دوم اینکه به نظرم آمد اتفاقا این قصه را باید سیاه وسفید دید. می خواستم تمام حواس بیننده در این روایت در تسخیر من باشد، تا به ساخت یک موقعیت خاص با رعایت یک محدوده فضایی مشخص بپردازم. در واقع می خواستم در این فیلم مشخصا قصه گو، حواس بیننده بیشتر از آنکه به جزئیات رنگی و تغییرات نوری در صحنه ها معطوف شود، در محدوده چهارچوب یک تونالیته ثابت (و نسبتا خنثی) حرکات بازیگران و قصه را دنبال کند. از طرفی وقتی رنگ را از صحنه می گیرید بخشی از ماهیت اشیا و سطوح و فضاها را از بین می برید و یا به تعبیری مبهم تر می کنید. من به این خاصیت در کنار عناصر داستانی برای افزودن بر ابهام صحنه ها و کنش اصلی فیلم نیازمند بودم.
نمای پایانی نقطه اوج روایی و ساختاری فیلم است. آن حرکت دوربین را چگونه طراحی و اجرا کردید؟
«حرکت» دوربین در سینما یک عنصر سهل و ممتنع است. ایجاد آن بهراحتی امکانپذیر است، ولی کاربرد درست و تاثیرگذار آن بسیار دشوار. خیلی با این طرز تفکر موافق نیستم که چون داریم «فیلم» کار می کنیم نه «عکس» باید در تمام پلان ها حرکت دوربین به چشم بخورد.
چند طرح دیگر برای ساخت دارم که از نظر ساختار و پلان بندی تقریبا مشابه همین فیلم هستند. نوعی از الگوی پلان بندی همواره ذهن مرا به خود مشغول ساخته که در آن روایت با یک سری کات خشک پیش می رود و در نهایت یک حرکت مهم دوربین بار مضمون اصلی فیلم را به دوش می کشد. در واقع یک احساس مشابه وقتی که جویبارکی از آب راکد یک برکه باز می کنید تا روان شود، این جریان ظریف روانی ضمناً با گونه ای شکفتگی ذهن بیننده نیز می تواند همراه شود. حرکتی که پس از اتمام فیلم بصورت مجازی در ذهن بیننده به جریان خود ادامه می دهد.
اجرای فنی این حرکت آخر را در فیلم مدیون عباس اهوازی هستم که از قدیمی ها و کارکشته های سینمای ایران است. زنگ زدم و به عباس گفتم دارم یک فیلم کوتاه می سازم و یک حرکت طراحی کرده ام که فقط تو از پس آن بر می آیی. او هم لطف کرد و 2 روز از سر کار یک فیلم دیگر مرخصی گرفت و آمد. سرش درد میکند برای کارهایی که به ظاهر نشدنی یا مشکل به نظر می آیند. اجرای پلان آخر بدون در نظر گرفتن چند روزی که صرف طراحی، تدارک و تهیه وسایل مورد نیاز شد، دقیقا یازده ساعت کار برده است و برای صحنه پردازی آن مقدار زیادی هزینه. این پلان با تراولینگ، تخته الوار، مقدار متنابهی سیم مفتول، طناب و یک دستگاه دوربین دی وی کم DSR-135 سونی گرفته شده است.
بزرگ ترین چالش شما هنگام ساخت فیلم چه بود؟
فیلمنامه کمی بالاتر در زمستان 1383 از طرف مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی رد شد. اما از آنجا که اعتقادی به تجربه این کار داشتم و نیز چند سالی بود که آمپر فیلم کوتاهم افتاده بود، دیگر تردیدی به خود راه ندادم. با همت و مشارکت همسرم، مهین عباس زاده دست به کار تهیه آن شدیم.
خدا را شکر تا این لحظه هیچ مشکل خاصی نداشته ایم. فقط وقتی که فیلم در بخش مسابقه فیلم های کوتاه جشنواره برلین پذیرفته شد، تصمیم گرفتیم یک کپی 35 میلیمتری از آن تهیه کنیم که در این مرحله با مشکلاتی مواجه بودیم. در جریان تبدیل فیلم بود که متوجه نوعی اجحاف و کم لطفی از سوی مسئولان سینمایی کشور نسبت به فیلم کوتاه شدم. متاسفانه در ساختار سینمایی کشور هیچ پیش بینی خاصی برای حمایت جدی از تولید و پخش حرفه ای فیلم کوتاه نشده است که امیدوارم از طرف نهادهای مربوطه و انجمن فیلم کوتاه به این مهم رسیدگی شود.
حضور در جشنواره فجر تا چه حد برایتان اهمیت داشت؟
این فیلم را در مرحله مونتاژ بیش از کارهای قبلی در معرض قضاوت دوستان و اهل فن قرار دادم که برایم تجربه بسیار ارزنده ای بود. برای فیلم کوتاه در مملکت ما که سر و ته نمایش آن به یکی دو فستیوال فیلم کوتاه ختم می شود، نمایش در فستیوال فجر فرصت ارزشمندی برای مواجهه با مخاطب خاص و عام است. از این رو خوشحال شدم که فیلم در فجر دیده می شود.
چقدر به موفقیت فیلم در جشنواره امیدوارید؟
حضور کمی بالاتر در فستیوال فجر و پیدا کردن تماشاگران و دوستان جدید علاقمند به سینما و فیلم کوتاه تا همین جا برایش نوعی موفقیت تلقی می شود. برای بیشتر از این هم هیچ پیش بینی خاصی نکرده ام.
یک دیدگاه بگذارید