جشنواره ها و نیاز به «دیده شدن»

علی مصلح حیدرزاده
بیست و یکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به عنوان بزرگترین و فراگیرترین رویداد حوزه فیلم کوتاه کشوربرگزار شد و بیش از هر چیز استقبال گرم جوانان و حضور جدی آنها جلب نظر می کرد. به نظر می رسد افزایش تعداد جوانانی که در زمینه ساخت فیلم کوتاه فعالیت می کنند، جدای از مسأله کیفیت فیلم ها روزبه روز به رونق این عرصه و فراگیری آن تأثیر می گذارد تاجایی که دیگر مسؤولان سینمایی کشور در اعلام برنامه های خود آن را از قلم نمی اندازند و وزیر ارشاد در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه تهران شرکت می کند تا به صراحت اعلام کند: آینده سینمای ایران در این عرصه رقم می خورد.
نفس برگزاری جشنواره های متعدد هم نشان می دهد نیاز به دیده شدن فیلم های کوتاه وجود دارد و سازمان ها و نهادهای مختلف هم برای عقب نماندن از این ماراتن با یکدیگر رقابت می کنند تا از انرژی و دیدگاه های جوانان فیلمساز برای انجام یک فعالیت فرهنگی بهره ببرند. با این حال جشنواره فیلم کوتاه تهران پرمخاطب ترین جشنواره موجود ایران در این حوزه است، چون به جز نحوه برگزاری و بضاعت مادی برگزارکننده که یک نهاد دولتی است، پس از دو دهه برگزاری آن برای مخاطبان و فیلمسازان جا افتاده و آن ها عادت کرده اند در آن حضور داشته باشند. این نکته را نباید از نظر دور نگه داشت که تداوم در برگزاری جشنواره یکی از مهم ترین عوامل رونق آن است و جشنواره های دیگر هم درصورت بهره گیری از استانداردهای کیفی پس از مدتی مخاطبان را به برگزاری خود عادت می دهند. متأسفانه برخی نهادهای دولتی و غیردولتی پس از یکی دو دوره برگزاری یک جشنواره بساطشان را برمی چینند و جشنواره را به دست فراموشی می دهند. هریک از جشنواره های موجود بالقوه توانایی تبدیل شدن به یک جشنواره فیلم کوتاه تهران را دارند، به شرط آن که اعتماد فیلمسازان و مخاطبان را با برگزاری منظم جلب کنند.
هرسال هنگام برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران(و البته دیگر جشنواره های فیلم کوتاه و مستند) بازار اظهارنظر درباره قضاوت هیأت انتخاب و در پایان جشنواره، هیأت داوری از سوی تماشاگران و فیلمسازان داغ است و اغلب هم صداهای مخالف خوانی بلندتر است(یا حداقل بلندتر به گوش می رسد). دلیل این مسأله بیشتر یک نیاز طبیعی به دیده شدن است. چیزی که علی رغم وعده ها و شعارهای ریز و درشت کمتر در حیطه فیلم کوتاه تحقق می یابد و حضور در جشنواره ها از معدود عوامل برآورده شدن این نیاز است. ولی به هرحال هر جشنواره ای در پس برگزاری اهداف دیگری را هم دنبال می کند که معمولا فیلمسازان جوان از آن غفلت می کنند. رویدادی مثل جشنواره فیلم کوتاه تهران که برگزارکننده آن دولت است، جریانی را با انتخاب و گزینش فیلم های همسو تشویق می کند که با اهداف مدیران در تضاد نباشد. حال ممکن است آثار شایسته ای هم قربانی این امر شوند که می شوند و اجتناب ناپذیر هم هست. همین امسال فیلم برگزیده تماشاگران که در جشنواره های دیگری هم تشویق شده بود، حتی در میان نامزدهای دریافت جایزه از بخش رسمی حضور نداشت.
تلاش برای دریافت جایزه از سوی سازندگان فیلم کوتاه سطح بالاتر این نیاز است که معمولاً وقتی اتفاق نمی افتد، با واکنش های منفی آن ها در تخطئه کار همکارانشان که موفق شده اند همراه می شود. در حالی که سنت تقسیم جوایز هم در ایران وجود دارد و در کنار سلیقه مدیران به عامل تأثیرگذار دیگر در قضاوت تبدیل شده است. یک راه حل پیشنهادی، جدی نگرفتن این قضاوت ها علی رغم نیاز طبیعی به دیده شدن برای جلوگیری از سرخوردگی و ناامیدی است.
راستش را بخواهید، دیدن سالن های پرازدحام و حتی پشت درماندن عده ای از تماشاگران در سانس های نمایش فیلم، آدم را دلگرم می کند. سینمای ایران در حوزه سینمای موسوم به حرفه ای حال و روز خوشی ندارد؛ سینمای بدنه که قرار است پرمخاطب و عامه پسند باشد، کمتر با نظر مساعد مردم مواجه می شود و سینمای روشنفکرانه و فرهنگی در دام کلیشه هایی از نوع دیگر گرفتار آمده است. در چنین شرایطی فیلم های کوتاه و مستند به نمایندگان واقعی تر سینمای مستقل ایران تبدیل شده اند و حس ناخوشایند ناشی از عدم حمایت های مادی و معنوی دامنه دار از آن با چنین استقبالی از سوی جوانان کمتر حس می شود. ضمن آن که برخوردهای گرم و از سر همراهی مخاطبان ممکن است ضرورت توجه به این عرصه را به مرور زمان برای کارگزاران فرهنگی و سرمایه گذاران بخش خصوصی جا بیندازد. چاره ای نیست جز امید به فرا رسیدن آن روز!

یک دیدگاه بگذارید

لطفا حاصل عبارت زیر را به عدد در کادر مقابل آن بنویسید.
آخرین خبرها