

موج جدید فیلمهای کوتاه ایرانی
کیمیا مبینی (مرکز سینمای فارسی زبان / اف سی سی)
فیلم کوتاه «شهربازی» به کارگردانی کاوه مظاهری به تازگی پخش جهانیش را آغاز کرده. سروش سعیدی بازیگر و یکی از تهیهکنندگان این فیلم، متولد لندن و فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشگاه یورک کانادا است.
مرکز اف سی سی با هدف شناساندن هرچه بهتر صنعت سینمای فارسی زبان در عرصه بینالملل و با توجه به موفقیتهای فیلم کوتاه «شهربازی» با سعیدی در مورد نوع همکاری و چالشهای این فیلم گفتوگویی اختصاصی برای «پایگاه خبری فیلم کوتاه» انجام داده است.
چه شد که تصمیم گرفتید به عنوان تهیه کننده با این فیلم کوتاه همکاری کنید؟ چه چیزی شما را به این پروژه جذب کرد؟
من به واسطه برادرم با کاوه مظاهری در تهران آشنا شدم و فیلم قبلیش «روتوش» را با هم دیدیم. آن موقع کاوه تازه فیلمنامه «شهربازی» را نوشته بود و میخواست قبل از اینکه اولین فیلم بلندش را کلید بزند، این فیلمنامه را هم بسازد. من ابتدا فیلمنامه را به عنوان بازیگر خواندم و خیلی برایم جذاب بود. بعد پیشنهاد دادم که به عنوان تهیهکننده هم مشارکت کنم تا همکاری بیشتری با هم داشته باشیم.
از نظر شما تهیهکنندگی در فیلم کوتاه چه مزایا و چه معایبی دارد؟
تهیهکنندگی برای شخص من فقط مزایا داشته. من چندین سال پیش شرکت فیلمسازیام را در کانادا به عنوان 3bros film ثبت کردم و شروع به کار کردم. قبلتر از آن هم در کار تبلیغات بودم، بنابراین تجربه خوبی در زمینه تولید محتوا و فیلم داشتم. بعد از تولید چند فیلم موفق در تورنتو، تصمیم گرفتم کار تهیهکنندگی را به صورت تمام وقت انجام بدهم. این باعث شد دیدم گستردهتر شود و دریچه جدیدی در کارم باز شود. یاد گرفتم پروسه تولید فیلم چه مراحلی دارد، آدم باید چه خلاقیتهایی در طول این پروسه داشته باشد، چه جاهایی باید ریسک کند، و چه چیزهایی را باید از دست بدهد تا بتواند به یک نتیجه بزرگتر برسد. طبیعتا برای به دست آوردن خیلی چیزها، باید بعضی چیزها را از دست بدهی. من به این نمیگویم معایب. این جزو کار ماست.
روش کارتان به عنوان تهیه کننده مشترک در این پروژه به چه صورت بود و به چه میزان و در چه بخشهایی از ساخت فیلم اعمال نظر می کردید؟
بین من به عنوان تهیهکننده و بازیگر و کاوه به عنوان نویسنده و کارگردان و تهیهکننده، کاملا یک رفتار محترمانه و حرفهای از ابتدا وجود داشت، چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین. هر دو نظرات همدیگر و نظرات تمام اعضای تیممان را گوش میکردیم. برای همین راحت توانستیم پروسه پیش تولید و تولید را خیلی خوب و جذاب با هم جلو ببریم.
به عنوان تهیهکننده مشترک؛ چطور با دیگر همکارانتان در بخش تهیه تبادل نظر میکردید و به تفاهم می رسیدید؟
قبلا چندین بار تهیهکنندگی مشترک کرده بودم، البته تمام آن فیلمها در کانادا و به زبان انگلیسی و در یک فرهنگ دیگر تولید شده بود. بنابراین با این پروسه کاملا آشنا بودم. در مورد «شهربازی»، چالش اصلی تولیدی این بود که تمام فیلم وسط خیابان و لوکیشنهای واقعی (و نه استودیو) میگذشت و قرار بود در بعضی از صحنهها حدود 50 هنرور داشته باشیم. ضمن اینکه در کل فیلم یک بازیگر کودک هم داشتیم که میتوانست با توجه به فیلمبرداری در وسط خیابان، خطراتی برای او و گروه ایجاد شود. بنابراین طی یک پیش تولید دو ماهه سعی کردیم به تمام این موارد فکر کنیم و گروه همراه و خوبی را در کنار هم جمع کنیم تا بتوانیم فیلم را با کیفیت و متناسب با بودجهمان تولید کنیم. در مورد توافق بین تهیهکنندهها هم باید بگویم چون از همان اول یک تقسیم وظیفه کاملا شفاف و مشخص بین ما وجود داشت، اصولا در ادامه کار هیچ مشکلی به وجود نیامد.
فیلم کوتاه «شهربازی» در نخستین قدم پخش جهانی موفق عمل کرده و به سه جشنواره معتبر راه یافته است. پیشبینیتان برای موفقیتهای آتی این فیلم چیست؟
ما تقریبا مطمئن بودیم که شروع پخش جهانی فیلم موفقیت آمیز خواهد بود. در ماه های گذشته برای جشنواره برلین و ونیز صبر کرده بودیم و فیلم در شورت لیست نهایی هر دو جشنواره وارد شد، ولی همانطور که میدانید هر دو جشنواره برای بخش مسابقه اصلی هیچ فیلم کوتاهی از ایران برنداشتند. ما هر سه تهیهکننده آشنایی خوبی با جشنوارههای بینالمللی و برنامه ریزی برای پخش داریم، بنابراین فکر کردیم ارزش دارد که برای یک شروع خوب صبوری کنیم. با توجه به تجربه موفق کاوه در پخش بینالمللی فیلم روتوش، مسئولیت اصلی برنامهریزی بر عهده او بود. خوشبختانه در ماههای آتی هم چند جشنواره خوب در پیش داریم که به موقع خبرش را اعلام خواهیم کرد. با این وجود نمیتوانم پیش بینی دقیقی از آینده فیلم داشته باشم، چون اساسا این کار خیلی پیش بینی پذیر نیست. ما سعی میکنیم با دقت و مشورت و همفکری هم جلو برویم، امیدواریم بقیهاش هم خودش درست شود.
چالش اصلی تان به عنوان بازیگر این فیلم چه بود؟
من متولد لندن هستم و بیشتر عمرم را خارج از ایران زندگی کردهام. در کانادا و آمریکا بازیگری خواندم و فیلمهای زیادی بازی کرده بودم و الان هم جزو اتحادیه بازیگران کانادا هستم. ولی تا قبل از «شهربازی» هیچوقت فیلم فارسی زبان بازی نکرده بودم و فارسی حرف زدنم هم مثل امروز اینقدر خوب نبود. بنابراین بزرگترین چالشم این بود که قرار بود برای اولین بار یک فیلم به زبان فارسی و یک شخصیت کاملا ایرانی را بازی کنم که از زندگی و شخصیت اصلی خودم هم خیلی دور بود. سه ماه هر روز تمرین میکردم تا فارسی حرف زدنم بهتر شود. کاوه گفته بود که هر روز بروم بازار و خیابان و مکانهای عمومی و کارهای روزمره انجام بدهم تا با اصطلاحات روزمره مردم بیشتر آشنا شوم و آدمهای مشابه شخصیتی که قرار بود بازی کنم را در شهر ببینم. ضمن اینکه ما هر روز همدیگر را میدیدیم و در مورد مسایل باربط و بیربط ساعتها با هم صحبت میکردیم. روز اول این سه ماه با روز آخر، برای من خیلی متفاوت بود.
در مرحله تولید با چه مشکلاتی روبرو بودید؟
شاید یکی از مواردی که الان یادم میآید مربوط میشود به یک پلان ترکینگ در خیابان ولیعصر که روبروی مغازههای لباس فروشی بالای میدان ولیعصر فیلمبرداری میشد. یک هفته مانده بود به عید نوروز و تهران کلا شلوغ بود، ما هم داشتیم توی یکی از شلوغترین خیابانها فیلمبرداری میکردیم. خودتان تصور کنید که کنترل و مدیریت این فضا چقدر سخت است. مردمی که آمده بودند از مغازهها خرید کنند، خود صاحبان مغازهها، آدمهایی که در انتهای قاب و توی بکگراند کارهای عجیب و غریب می-کردند و حتی کسانی که انعکاس تصویرشان در شیشههای مغازهها میافتاد، همه را باید کنترل میکردیم و در عین حال در یک محدوده زمانی مشخص پلانمان را هم با حس درست فیلمبرداری میکردیم. فیلمبرداری این پلان و برداشتهای مجددش اینقدر کش پیدا کرد که در نهایت مغازهدارها اعتراض کردند و نهایتا بحث کمی بالا گرفت و دعوا شد و فیلمبرداری آن طوری که فکر میکردیم خوب پیش نرفت. دو روز بعد در چند جای دیگر همان خیابان ولیعصر دوباره این پلان را تکرار کردیم و باز همان مشکلات را داشتیم ولی در نهایت بعد از 4 ساعت توانستیم پلان را آنطوری که دوست داشتیم با حس خوب فیلبمرداری کنیم. قسمت جالبش آن است که در نهایت در تدوین نهایی فیلم این پلان به خاطر تغییراتی که در نحوه تعریف قصه داشتیم، حذف شد.
نظرشما در مورد وضعیت حال حاضر سینمای فارسیزبان در جوامع بینالمللی چیست؟ چه اقداماتی برای بهبود این وضعیت می بایست انجام شود؟
من فکر میکنم مهمترین مساله برای بخش بینالمللی سینمای فارسی زبان، بحث آموزش است. این مساله هم معمولا با رفت و آمد فیلمسازها به جشنوارههای بینالمللی و شرکت در ورکشاپها و مسترکلاسها و دوستی با آدمهای مختلف، حل میشود. الان چند سال است که یک موج جدید با فیلمهای کوتاه ایرانی به راه افتاده که تا حدی با موجی که آقای کیارستمی یا فرهادی به راه انداختهاند، متفاوت است. کسانی مثل کاوه مظاهری، فرنوش صمدی و علی عسگری و بهمن و بهرام ارک، آرین وزیر دفتری، علیرضا قاسمی و ... این لیست خیلی زیاد میتواند بشود، اینها فیلمسازانی هستند که الان دارند یک موج جدید با خودشان میآورند و برای کسانی که خارج از ایران زندگی میکنند این موج کاملا قابل لمس است. من فکر میکنم این نسل اهمیت اینکه چطوری و چرا باید سینمای ایران را به صورت حرفهای بینالمللی کنیم را بیشتر متوجه شدند. برای همین مدام در حال یادگیری و آموزش هستند تا راههای تازهای را پیدا کنند. اگر بتوانیم بین ایرانیهای داخل و خارج از ایران که توی این بیزنس کار میکنند، اتحاد بیشتری ایجاد کنیم در آینده خیلی موفق میشویم. الان مثلا در تورنتو که من زندگی میکنم مرکز سینمای فارسی زبان Farsi Cinema Center (FCC) تلاشش همین است که بتواند این ارتباط حرفه ای و درست را ایجاد کند. آنها به فیلمسازانی که از ایران یا حتی دیگر کشورهای فارسی زبان مثل افغانستان و تاجیکستان که در کانادا، اروپا یا کشورهای دیگر در عرصه بینالمللی موفق عمل کرده اند کمک میکنند تا فیلمشان دیده شود و حتی زمینه های لازم برای ساخت محصولات مشترک را فراهم میکنند. من فکر میکنم وجود همچین مرکزهایی میتواند آینده سینمای فارسی زبان را بهتر و حرفه ای تر رقم بزند.
یک دیدگاه بگذارید